جدول جو
جدول جو

معنی کوته قدر - جستجوی لغت در جدول جو

کوته قدر(تَهْ قَ)
کم قدر. بی مقدار. بی ارج:
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوته خرد
تصویر کوته خرد
کم عقل، کم خرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوته نظر
تصویر کوته نظر
تنگ نظر، بخیل، ممسک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
کوتاه بالا، قدکوتاه، دارای قد کوتاه
فرهنگ فارسی عمید
(تَهْ نَ ظَ)
کوتاه نظر. (فرهنگ فارسی معین). ناعاقبت اندیش. (غیاث). غافل:
پدر و مادر و فرزند و عزیزان رفتند
وه چه ما غافل و مستیم و چه کوته نظریم.
خاقانی.
در چشمت ار حقیر بود صورت فقیر
کوته نظر مباش که در سنگ گوهر است.
سعدی.
کوته نظران را بدین علت زبان طعن دراز گردد. (گلستان سعدی).
تو کوته نظر بودی وسست رای
که مشغول گشتی به جغد از همای.
سعدی.
- کوته نظرفریب، فریبندۀ کوته نظر. فریب دهنده کوتاه بین:
این غول روی بستۀ کوته نظرفریب
دل می برد به غالیه اندوده چادری.
سعدی.
و رجوع به کوتاه نظر شود.
، تنگ نظر. (فرهنگ فارسی معین). تنگ چشم. نظرتنگ. خرده نگرش. اندک بین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) آن که وسعت نظر ندارد:
هرچه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم.
سعدی.
کوته نظران ملامت از عشق
بیفایده می کنند تحذیر.
سعدی.
کوته نظران کنند و حیف است
تشبیه به سرو بوستانت.
سعدی (کلیات چ مصفا ص 407).
پس از هفته ای دیدمش بر گذر
بدو گفتم ای مرد کوته نظر.
نزاری قهستانی (دستورنامه).
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت.
حافظ.
همان ز سوزن کوته نظر در آزارم
اگرچه همچو مسیحا فلک سوار شدم.
صائب (از آنندراج).
و رجوع به کوتاه نظر شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی از دهستان بناجو است که در بخش بناب شهرستان مراغه واقع است و 390 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَهْ قَدد / قَ)
کوتاه قد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کوتاه قد شود
لغت نامه دهخدا
کم شدن طول و ارتفاع چیزی، کاسته شدن، قطع شدن، یا کوتاه شدن دست کسی از چیزی. دسترس نداشتن بدان از آن پس: و دست تعرض متغلبان و ستمکاران از دامن روزگار ضعیفان و عاجزان بکلی کوتاه شود. یا کوتاه شدن زبان. خاموش شدن
فرهنگ لغت هوشیار
پاچ (گویش گیلکی) کوته بالا کسی که قدش کوتاه است کوتاه بالا قصیر القامه: کارگر شرکت نفت ایران و انگلیس مرد کوتاه قد چاق و چله و پشمالویی بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوته نظر
تصویر کوته نظر
غافل، ناعاقبت اندیش
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که قدش کوتاه است کوتاه بالا قصیر القامه: کارگر شرکت نفت ایران و انگلیس مرد کوتاه قد چاق و چله و پشمالویی بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتاه قدی
تصویر کوتاه قدی
کوتاه قد بودن کوتاه بالایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوته قدی
تصویر کوته قدی
کوتاه قد بودن کوتاه بالایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
قصيرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
Dwarfish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
nain
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
kidogo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
بونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
ตัวเตี้ย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
বামন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
矮小的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
小人の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
dwerg
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
גמד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
난쟁이의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
kerdil
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
बौना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
nano
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
карликовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
карликовый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
krasnoludzki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
kleinwüchsig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
anão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوتاه قد
تصویر کوتاه قد
enano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی